کسب در آمد ماهیانه

برای کسانی که به دنبال آینده ی درخشانند

کسب در آمد ماهیانه

برای کسانی که به دنبال آینده ی درخشانند

مغز خود را تقویت کنیم

مغز خود را تقویت کنیم

همه ما در زندگی روزمره با انبوهی از اعداد و ارقام سروکار داریم که بسیاری از مواقع به یاد آوردن آنها امری دشوار است . شماره کد ملی ، کارت اعتباری ،تلفن دوستان ، همکاران و… تنها جزء کوچکی از اطلاعاتی است که باید به خاطر سپرد.به این موارد باید مطالب مربوط به آزمون های مهمی همچون کنکور و آزمون های استخدامی را افزود . در واقع آنچه که در زندگی مدرن عصر حاضر حائز اهمیت است میزان توانایی افراد در ” به یاد آوردن “ اطلاعات مورد نیاز در ” حداقل زمان ” است و در این میان گاهی ثانیه ها سرنوشت ساز می شوند .توجه بیش از بیش متخصصان پزشکی و مردم به تقویت حافظه تلاشی در جهت پاسخ به این نیاز قرن بیست و یکم به شمار می رود.

****

حتما برای شما هم این سوال مطرح شده است که تفاوت نفرات برگزیده از آزمونهای علمی با سایرین چیست ؟

پاسخ متخصصان به این پرسش مشخص است :

بهره هوشی و توانایی مغز انسان در تجزیه و تحلیل اطلاعات ویژگی منحصر به فردی است که تحت تاثیر عوامل گوناگون متغیر بوده و از همین جا تفاوت افراد جلوه می یابد .تقویت حافظه آرزوی دیرینه بشر بوده و از دیر باز میل به پیشرفت موجب توجه به این مقوله شده است . بسیاری از روانشناسان معتقدند که جستجو در جهت دستیابی به هوش قویتر از نیازهای عصر حاضر است . « کورنلیو» روانشناس مشهور در دهه ۱۹۷۰ میلادی اظهار داشت : انسان نباید به صورت غیرفعال میلیونها سال منتظر گذشت زمان و انجام مراحل تکامل ساختار مغز بماند تا بتواند شاهد هوش سرشار باشد. عقاید مشابه سایر محققان علوم ژنتیک و اعصاب موجب همکاری آنها در زمینه پی بردن به ژنهای موثر در حافظه ، ساختارهای مغز مرتبط با هوش و ترکیبات شیمیایی سیستم اعصاب شد.

تجسم داستانهای علمی تخیلی

امروزه موضوع تقویت قابل توجه هوش یک داستان علمی تخیلی نظیر آنچه در فیِلمها می بینیم نیست.بسیاری از داروهایی که به این منظور تهیه شده اند هم اکنون در مرحله تحقیقات کلینیکی می باشند و در کمتر از پنج سال آینده به بازار ارائه خواهند شد. بعضی ازداروهای تقویت حافظه در حال حاضر برای بیماران مبتلا به نقصان حواس مثل آلزایمر تجویز می شود. افرادی که در خانواده و دوستان خود مبتلایان به فراموشی پیِری را دیده اند از وجود خود چنین داروهایی استقبال می کنند. در عین حال بعضی داروهای موثر در درمان بیماری های روانی می توانند برای افزایش گروهی از عملکردهای معین مغز و بهبود کارایی آن مورد استفاده واقع شوند. مثال عمده این مورد دارویی است که جهت درمان کودکان مبتلا به اختلال کم توجهی بیش فعالی تجویز می شود. محققان معتقدند که مصرف آن موجب افزایش نمره آزمون سنجش استعداد تحصیلات به میزان صد نمره می گردد. در واقع با ارائه این داروهابه بازار، فیلمهای تخیلی در زمینه دنیای افراد تیز هوش در مقابل چشمان ما مجسم شده است. بد نیست بدانید تاکنون چندین داروی تقویت حافظه توسط سازمان غذا و داروی ایالات متحده (FDA) مورد تایید قرار گرفته است. این داروها بطور کلی به نام داروهای تیزهوشی نامِده می شونددر عین حال داروهای گیاهی متعددی نیز از دیر باز به عنوان تقوِت کننده های حافظه معرفی و استفاده شده است.

شناسایی ترکِبات شیمیایی حافظه

ماهیت انتقال و ذخیره پیامها در مغز و چگونگی یادآوری آنها فرآیندی است که همواره مورد توجه متخصصان علم اعصاب بوده است. دکتر «اریک کندل» از دانشگاه کلمبیا از پیشگامان تحقِقات در این زمینه است که جایزه نوبل پزشکی را به خاطر تحقیق در زمینه یادگیری و حافظه دریافت نمود. وی دریافت که فعال شدن پروتئِنی به نام CREB موجب تقویت محل تماس دو سلول عصبی می شود و این پروتئیِن در تشکیل حافظ موش و مگس میوه نقش مهمی دارد. پی بردن به این واقعیت زمینه ساخت داروهای تقویت حافظه را فراهم نمود.شرکتهای داروسازی امیدوارند داروهای تازه ای تولید کنند که میزان پروتئین CREB را در سیستم عصبی افزایش داده و بنابراین ایجاد حافظ بلند مدت را تسهیل و تقوِت نمایند.

یکی از موثرترین ترکیبات شیمیایی در این زمینه هم اکنون در مرحله تحقیقات کلینیکی است و چناچه همه مراحل بررسی آن به خوبی پیش برود از سال ۲۰۰۸ به بازار عرضه خواهد شد. سایر ترکیبات مثل آدرنالین، گلوکزو کافئین نیز موجب تقویت حافظه می شوند و نقش این مواد در بهبود کارآیی مغز کاملا مشخص شده است. مشکل عمده در ارتباط با این گونه ترکیبات شیمیایی عوارض جانبی آنها است.به عنوان مثال موشهای آزمایشگاهی که تحت تاثیر مصرف داروهای تقویت حافظه قرار گرفتند نسبت به درد نیز حساسیت بیشتری داشتند.

هوش،میراث ارزشمند

یافتن معِار معِنی برای تعیین افراد تیز هوش همواره مورد توجه روانشناسان بوده است. تست هایی مثل IQ و SAT اگر چه به عنوان ابزاری جهت تعیین میزان بهره هوشی افراد مورد استفاده واقع شده اند، اما در دنیای واقعیت نمی توانند ارزیابی کاملی برای تفاوت افراد از جهت کارآیی حافظه و هوش به شمار آیند.تست های هوش و خصوصا IQ مهارت تجزیه و تحلیل ، درک مطالب و فهم کلامی و سرعت تجزیه و تحلیل افراد را می سنجند .این نوع هوش به نام «سایکومتریک» نامیده می شود و اگر چه تنها نوع هوش نیست اما امکان ارزیابی آن بیشتر است .بعضی از محققان به وجود هوش های چندگانه معتقدند. در سال ۱۹۰۴ چارلز اسپیرمن روانشناس انگلیسی در نتیجه تحقِقات فراوان به این نتیجه رسید افرادی که توانایی موفقیت در یک آزمون هوش را دارند، در سایر آزمون های هوش نیز موفق خواهند بود.وی از این نظر وجود هوش عمومی را تعرِیف کرد که به نام “g” نامیده می شود.بسیاری از نتایج بررسی ها از سال ۱۹۰۴ تا کنون نظر “اسپیرمن”را تایید نموده اند و عقِده رایج در بین دانشمندان و روان شناسان این است که عامل “g” مسوول تنوع در نمرات تست هوش افراد است.نکته جالب توجه این که اخیرا متخصصان ژنتیک دریافته اند که عواملی مثل هوش و شخصِت ریشه در ساختار ژنتیکی انسان دارد و ژنهای متعددی در شکل گیری «هوش» دخالت دارند که تاکنون یک مورد آن که ژنی بر روی کروموزوم شش است شناسایی شده است. محققان در بررسی ویژگی های ساختاری مغز (مثل اندازه ،حجم و …) گروههای زیادی شامل دوقلوها،خویشاوندان و افراد بیگانه مورد سنجش قرار داده اند .با اسکن مغز این اشخاص در دستگاه MRI و توجه به تفاوتهای آنها ،دانشمندان قادر به تعیین نواحی از مغز که تحت کنترل ژنها هستند، شده اند. با تکمیل نتایج این تحقیقات زمینه ژنتیکی هوش کاملا مشخص می شود.

دانش آموزان آینده و تست دوپینگ

دانشمندان پیش بینی می کنند روزی فراخواهد رسیدکه افراد سالم،از جمله کودکان برای تقویت هوش و آمادگی مغزی به مصرف دارو روی آورند. این محققان معتقدند که مصرف « تقویت کننده های مغزی » در آینده ممکن است به اندازه قهوه متداول شود.دانشمندان حتی مردود ندانستند کودکانی که امتحانات خود را می گذرانند در آینده با تست هایی از نوع تست دوپینگ که ورزشکاران با آن روبرو هستند مواجه شوندتا معلوم شود که از مواد نیروزا مغزی استفاده کرده اند یا خیر. در جهانی که روز به روز بر سرعت و رقابت در آن افزوده می شود،استفاده از این گونه مواد می تواند به امری متعادل بدل شود اما در دسترس بودن این گونه داروها مجموعه ای از پرسشهای اجتماعی و اخلاقی را به دنبال می آورد،از جمله این مسئله که آیا درست است به بعضی افراد اجازه داد با استفاده از این داروها نسبت به دیگران در موقعیت بهتر قرار گیرندیا خیر و به عنوان کلام آخر به خاطر داشته باشید اگر چه حافظه قوی نعمتی گرانبها است اما در مواردی مثل شرایط نا مناسب روحی ،خاطرات تلخ،غم از دست دادن عزیزان و یا پایان نا فرجام یک رابطه عاطفی « فراموشی » به مراتب ارزشمندتر است.

ریلاکسیشن ( تن آرامی)

همان طور که خود شما می دانید، هیچ چیز به اندازه آرامش در تمرکز فکر نقش مؤثر ندارد. هرچه آرامش جسمی و ذهنی شما بیشتر باشد، به همان نسبت تمرکز فکرتان بیشتر خواهد بود.



تن آرامی یا ریلکسیشن، تکنیکی است برای آرام سازی عضلات بدن. از آنجا که بین ذهن و تن ارتباط تنگاتنگی وجود دارد، هرچه که شما در جسم خود آرامش بیشتری برقرار می کنید، در ذهنتان نیز آرامش بیشتری برقرار می شود. اغلب کسانی که از عدم تمرکز فکر، شکوه و شکایت می کنند در حقیقت از افکار مزاحم ذهنی خود می نالند و همیشه می پرسند با این افکار مزاحم که ذهن ما را اشغال کرده، چه کار کنیم؟



واقعیت این است که شما به طور ارادی و آگاهانه نمی توانید این افکار مزاحم را از ذهن خود خارج کنید و از شر آن راحت شوید. اما می توانید آزادسازی و آرام سازی ذهن خود را از راهی غیر مستقیم انجام دهید. از آنجا که هر فکری (به ویژه افکار منفی مزاحم) عضلات را منقبض می کند، ما می آییم عضلات را آرام می کنیم و تنش و انقباضشان را از بین می بریم. در نتیجه این کار، افکار منفی خود به خود از ذهن ما خارج می شوند. اساس تن آرامی همین است: آرام سازی عضلات با قصد ایجاد آرامش و خلأ ذهنی. چرا که هرچه میدان فکری خالی تر باشد، تمرکز و توجه بر یک موضوع خاص، آسانتر می شود.




تن آرامی، غالباً به سه شکل انجام می شود: ۱. آرام سازی بدون ایجاد تنش

۲. آرام سازی پس از ایجاد تنش





۳. ریلکس پیشرونده یا تجسمی

در روش آرام سازی بدون ایجاد تنش، شما به تک تک عضلات خود فرمان “آرام باش” می دهید.





البته فرمان شما به ترتیب به این عضلات القا می شود:
۱. پای راست ۲. پای چپ

۳. دست راست ۴. دست چپ
۵. شکم وکمر ۶. سینه و کتفها

۷. صورت





۸. پوست سر



ما هیچ وقت یکباره بدن را شل نمی کنیم؛ این کار، کم تأثیر و تا حدی نادرست است. ذهن ما فرمانهای کلی را نمی پذیرد. وقتی می گوییم: “بدن من، به تمامی شل و راحت شو”، مغز در صدد اجرای این فرمان بر می آید. اما چون این فرمان خیلی کلی است، مغز در انجام آن کاملاً موفق و مؤثر نیست و بنابراین از آن سر باز می زند. مغز ما فرمانهای جزیی و مشخص را بهتر می پذیرد. هرچه فرمان جزیی و مشخص تر باشد، پذیرش و اجرای مغز بهتر خواهد بود. دقیقاً به همین دلیل است که ما عضلات را به هشت گروه تقسیم کردیم و به طور جداگانه به هر گروه فرمان راحت باش دادیم. حتی برخی از یوگیها، ریلکسی را پیشنهاد می کنند که فرمانها در آن به مراتب جزیی تر است: ابتدا انگشت کوچک پا، بعد پاشنه، قوزکها و . . . را شل می کنیم تا به بالای صورت برسیم. با وجود این که این ریلکس تأثیری عالی و نتیجه ای فراوان دارد، ما آن را به شما توصیه نمی کنیم چرا که طولانی بودنش ممکن است برای شما که تازه می خواهید به طور جدی این تمرینات را دنبال کنید، خسته کننده به نظر برسد.



برای این که هم از فرمانهای کلی اجتناب کرده باشیم و هم از آن تمرینهای بسیار جزیی و خسته کننده، ما پس از قرار گرفتن در وضعیت مطلوب – که جلوتر آن را توضیح می دهیم – عضلات را در هشت مرحله شل می کنیم. به این ترتیب:



۱. پای راست خود را از انگشتان تا کمر در ذهن خود مجسم کنید. آن را احساس کنید و فرمان شل شدن بدهید: “پای راست من، راحت و آرام شو.” هر جا که انقباض و تنشی احساس می کنید به طور ارادی آن را شل کنید و به خود تلقین کنید: “پای راست من لحظه به لحظه شل تر و آرامتر می شود.” اکنون انبساط و شل بودن و آرام بودن را در پای راست خود حس کنید.



۲. پای چپ خود را به همان صورت مجسم و احساس کنید. فرمان دهید: ” پای چپ من راحت و آرام شو.” به طورارادی پای چپ خود را شل تروشل ترکنید و به خود تلقین کنید که لحظه به لحظه چنین می شود. پای چپ ِ آرام شده و شل شده ی خود را احساس کنید.



۳. اکنون هر دو پایتان در نهایت راحتی و آسودگی است. ذهن خود را متوجه دست راست خود کنید. از انگشتان تا شانه را در ذهن خود ببینید و فرمان دهید: “دست راست من منبسط و آرام شو.” دست راست خود را شل کنید و به خود بگویید که لحظه به لحظه شل و شل تر می شود.



۴. حالا دست چپ خود را به همان صورت مجسم کنید و فرمان دهید: “دست چپ من راحت و آرام شو.” ببینید که دست چپ شما هر لحظه آرام تر و شل تر می شود.



۵. حالا عضلات شکم، پهلوها، پشت و کمر خود را دور تا دور مجسم کنید و فرمان دهید: “عضلات شکم و پشت من، سنگین و آرام شوید.” به خود تلقین کنید که عضلات شکم و پشت شما هر لحظه شل و آرام می شوند و به طور ارادی عضلات شکم و پشت شما هر لحظه شل و آرام می شوند و به طور ارادی عضلات پشت و شکم خود را شل کنید.



۶. حالا نوبت به عضلات سینه و پشت کتفها می رسد. مجسم کنید و فرمان ذهنی بدهید و شل کنید.



۷. اکنون که بدن شما از گردن به پایین، کاملاً شل و راحت است به عضلات صورت خود فکر کنید. عضلات صورت، بسیار مهم هستند. به خود فرمان دهید: “عضلات صورت من شل، راحت و افتاده شوید.” پیشانی را بیندازید. ابروها افتاده باشد. به ویژه دور چشمها را راحت کنید. گونه ها را افتاده و شل کنید و فک پایین را کاملاً شل کنید. به خود تلقین کنید که عضلات شما هر لحظه شل تر و آرامتر می شوند.


۸. در مرحله آخر، آرامش را در پوست سر و ذهن خود گسترش دهید. احساس گستردگی، خلأ و انبساط را در ذهن خود به وجود آورید. در این وضعیت، چند دقیقه بمانید. به هیچ چیز به جز آرامش جسمتان فکر نکنید. این بی فکری و خلأ، توانایی تمرکز حواس شما را پس از این به شکل چشمگیری افزایش می دهد.

تمرکز حواس در کلاس

یکی از شایع ترین مشکلها، عدم تمرکز حواس در کلاسهای درس، جلسات سخنرانی، سمینارها و کنفرانس هاست.

بیشتر افراد با آن که با اشتیاق فراوان و تمرکز خوب سر جلسه حاضر می شوند و به سخنران یا مدرس گوش می سپارند، پس از چند دقیقه حواسشان پرت می شود و وقتی به خود می آیند، می بینند که دقایقی چند گذشته و در این مدت کاملاً در جای دیگری بوده اند. شاید در یک جلسه دو ساعته، شما چهل دقیقه با تمرکز عالی به جذب مشغول باشید و هشتاد دقیقه دیگر را به طور پراکنده مشغول افکار ذهنی خودتان باشید. اگر شما بتوانید در همان کلاس، تمامی مطالب را بگیرید، خود باعث می شود که حجم عمده ای از فعالیت مطالعه شما در منزل کاسته شود. شاید تا به حال با افرادی برخورد کرده باشید که فقط در کلاس حضور می یابند و بسیار کم در منزل مطالعه می کنند. معمولاً شما در این حالت به خود و اطرافیان خود می گویید: نمی دانم چرا با این که من ساعتها در منزل درس می خوانم یک دهم آن را هم نمی خواند، همیشه نمره های من از او کمتر است. شما باید توجه داشته باشید که مدت زمان مطالعه شما مطلقاً مهم نیست بلکه زمان مطالعه مفید و متمرکز شماست که مهم است. بسیاری از اوقات شما ساعتها کتاب به دست دارید و مشغول مطالعه اید اما زمان مطالعه متمرکز و مفید شما از یک ساعت بیشتر تجاوز نمی کند. علاوه بر این، درصد مهم و عمده ای از یادگیری در کلاس درس صورت می گیرد. شاید خودتان تجربه کرده باشید که آموختن درسی که زمان تدریس آن، شما در کلاس حاضر نبوده اید، چقدر دشوار است. اما حضور در کلاس از نظر فیزیکی چندان مهم نیست بلکه شما باید حضور مؤثر و متمرکزی در کلاس داشته باشید. ما هم اکنون می خواهیم تکنیکهایی را ارائه دهیم که شما با عمل کردن به آنها و فقط با عمل کردن به آنها بتوانید دانش آموز و دانشجویی فعال و درگیر باشید.

تکنیکهای حضور فعال در کلاس

۱.همراهی با مدرس:

بسیار مهم است که خودتان را با سرعت، نحوه و شیوه تدریس معلم یا استاد خود هماهنگ سازید و با او حرکت کنید. هم شتاب بیش از مدرس داشتن ذهن را آشفته و مغشوش می کند و هم سرعت کند شما و عقب ماندن از او. هماهنگ نبودن با سرعت و روش و بیان مدرس، شما را او جذب مطالب بعدی محروم می کند. آنچه که در همراهی با مدرس مهم است، در وهله اول، خوب شنیدن است. اغلب شما با آنکه صدای معلم را به وضوح نمی شنوید یا گفتار سخنران را متوجه نمی شوید از این که از او بخواهید درباره آن مطلب را رساتر و واضح تر بیان کند، واهمه دارید. گاهی صدای سخنران به انتهای کلاس نمی رود، گاهی تند و گذرا صحبت می کند گاهی صحبتش نامفهوم است و برخی اوقات نیز به مطلبی در گذشته استناد می کند که شما از آن هیچ اطلاعی ندارید. یادتان باشد شما برای این به کلاس یا جلسه سخنرانی آمده اید که مطلبی را فرا بگیرید و معلم هم دقیقاً همین را می خواهد. بنابراین اگر کوچکترین ابهام یا عدم وضوحی را در مطلب یا صدای معلم احساس کردید، باید شهامت از او بخواهید که مطلب را دوباره بگوید.



سؤال کردن از معلم گناه نیست و نباید احساس گناهی را هم به دنبال داشته باشد. به ویژه دانش آموزان دوره ابتدایی خیلی از سؤال کردن بیم دارند. بسیاری از وقتها پیش می آید که مثلاً معلم تکلیفی را به بچه ها می گوید که برای فردا انجام دهند و دانش آموز درست متوجه این تکلیف نمی شود، با وجود این چون می ترسد که سؤال کند، چیزی نمی گوید و چه بسا که فردا به خاطر انجام ندادن آن تکلیف مؤاخذه و تنبیه شود.



دوباره تأکید می کنیم که اگر نکته ای را متوجه نشدید یا نشنیدید، حتماً بپرسید چه بسا که آن نکته کلیدی بوده، تمام درس آن روز وابسته به همان نکته باشد.

۲. شنونده ای فعال باشید:

شما بارها به این عبارت تأکیدی برخورد کرده اید: شنونده ای فعال باشید، اما مفهوم این عبارت چیست؟ یعنی باید چگونه باشیم؟ شنونده فعال چه خصوصیات و ویژگیهایی دارد؟

بهترین و مؤثرترین راه برای این که شما یک شنونده فعال باشید این است که یادداشت بردارید. چه، نیاز به یادداشت برداری را سر کلاس احساس می کنید چه نمی کنید، حتماً از صحبت مدرس یا سخنران، یادداشت بردارید. اما منظور ما از یادداشت برداری در اینجا با آنچه که در روش مطالعه متمرکز گفتیم فرق می کند که اکنون به شرح آن می پردازیم.



یادداشت برداری داخل کلاس

قلم و کاغذ به دست می گیرید و در کلاس حاضر می شوید. یادتان هست که گفتیم شب قبل از کلاس یک مطالعه اجمالی و یک بررسی ابتدایی از درس، انجام دهید؟ این کار را برای کسب اطلاعات اولیه و هشیاری ذهنی در کلاس انجام داده اید. اگر شما بدون هیچ مطالعه ای سر کلاس شیمی حاضر شوید، وقتی معلم می گوید امروز درس ما هیبریداسیون است و شما هم نه از قبل درباره هیبریداسیون چیزی می دانید نه نگاهی اجمالی به کتاب انداخته اید، تا چند لحظه خود را در کلاس بیگانه احساس می کنید. خود را کاملاً گیج می بینید و این حالت، خود باعث می شود که نسبت به این درس بی علاقه شوید و به سرعت تمرکز حواستان را از دست بدهید و ذهنتان را به سیر در جاهای دیگر مشغول سازید.



درست بر عکس، اگر شما با مطالعه اولیه سر کلاس حاضر شوید، احساس خیلی خوبی در کلاس خواهید داشت، ذهنتان مشتاق است، می خواهید هرچه سریعتر از راز هیبریداسیون سر در بیاورید و در نتیجه تمرکحواسی عالی پیدا می کنید. اهمیت مطالعه اولیه را پیش از این هم توضیح داده بودیم. حالا که شما با این آمادگی ذهنی و کنجکاوی و علاقمندی، دارید به صحبتهای معلم گوش می کنید، هر نکته ای را که فرا می گیرید یادداشت کنید.



هم اکنون شما می گویید فلان معلم یا استاد به ما اصلاً اجازه یادداشت برداری نمی دهد. به شما می گوییم که او کاملاً کار درستی می کند. چرا که شما معمولاً به شیوه سنتی خود، “جمله” های معلم را یادداشت می کنید و نوشتن یک جمله از صحبتهای معلم عملاً شما را از گوش دادن و درک جمله بعدی باز می دارد. شما به هیچ عنوان نباید جمله ای یادداشت کنید بلکه باید به صورت اشاره ای و مختصر از واژه های کلیدی استفاده کنید که چون جرقه ای تمام موضوع را به یاد شما می آورد.



این گونه می توانید همزمان با تدریس استاد، یادداشت کنید و پشت سر هم یادداشت بردارید در حالی که نه وقت شما گرفته می شود نه از درک مطلب بعدی باز می مانید و نه مدرس را ناراضی می کنید.





به جای همه اینها چند کار مهم انجام دهید:

اول این که بارذهنی خود را در کلاس لحظه به لحظه تخلیه می کنید و نکته ای را که فرا می گیرید یادداشت می کنید و ذهن خود را همچنان باز و گسترده و خالی نگاه می دارید. یعنی شکل حضور شما در پایان کلاس با شروع کلاس چندان تفاوتی نمی کند.



دوم این که چون خودتان را ملزم می دانید هرچه را که فرا می گیرید به سرعت بر روی کاغذ بیاورید، ذهن شما در یک حالت آماده باش قرار می گیرد و شما از تمرکز حواسی عالی برخودار می شوید و کاملاً از خود مراقبت می کنید که چیزی را جا نیندازید. فقط کافی است که یک بار این عمل یادداشت برداری را به شیوه درستی که گفتیم تجربه کنید تا ببینید که چقدر برایتان لذت بخش است. حتی کم کم به شکل یک بازی مهیج برایتان در می آید. این شیوه یادداشت برداری به صورت کمی حرفه ای تر و ماهرانه تر در خبرنگاران دیده می شود که در مصاحبه های خود از گفته های سخنران یادداشت برداری می کنند و سپس خود از گفته های سخنران یادداشت برداری می کنند و سپس از روی آن، متن را تصحیح می کنند و اما سومین فایده یادداشت برداری این است که باعث می شود شما سر کلاس خواب آلوده نشوید و چرت نزنید به ویژه در اوقاتی که معلم یا سخنران بسیار آرام و ملایم و حتی کمی خسته کننده درس می دهد و شیوه تدریس او برای شما درگیری ذهنی لازم را ایجاد نمی کند. شما با یادداشت برداری، حضور خودتان را در کلاس مهیج تر و مؤثرتر می کنید.



بسیار بعید است که کسی به این شیوه در کلاس یادداشت برداری کند و خوابش بگیرد. شما وقتی سر کلاس خوابتان می گیرد که ذهنتان ساکت و ساکن شود. معلم در شما درگیری ذهنی ایجاد می کند و خود به خود به این کار مشغول می شوید. به ویژه وقتی سخنران از نوع سخنرانان آرام و ساکن است، شما باید یادداشت برداری را جدی تر بگیرید. نگویید: من این مطلب را بلدم و نیازی به یادداشت کردن ندارم. نگویید: من همه این مطالب را هم اکنون به حافظه ام می سپارم و نیازی نیست که یادداشت کنم و . . .



شما می دانید که یکی از مهمترین اهداف یادداشت برداری در کلاس، همین زنده و هشیار بودنتان سر کلاس است. یک مانع بزرگ مطالعه اجمالی قبل از کلاس و کسب اطلاعات پیش از حضور در کلاس می تواند یک اشکال بسیار بزرگ تولید کند و آن: رقابت با استاد است. به عبارت بهتر: به مبارزه طلبیدن استاد. به این شکل شما ذهن خود را مدام متوجه دانسته های خود می کنید و منتظرید تا در اولین فرصت آنها را بیان کنید و یا این که عمداً سؤالی می کنید که فقط نشان دهید مطلب را پیشاپیش می دانید. یادتان باشد که هدف از کسب اطلاعات اولیه فقط ایجاد یک نوع کنجکاوی و علاقمندی و تمرکز حواس است برای گوش دادن و یاد گرفتن بیشتر نه برای صحبت کردن و خودنمایی بیشتر. برای این که ذهنتان خالی باشد اطلاعات خود را قبل از کلاس بر روی کاغذ بیاورید و بالای آن هم بنویسید: هدف من این است که با گوش دادن به درس امروز، این اطلاعات ناقص خود را کامل تر کنم. وقتی این را می نویسید در خود میل بیشتری را برای فراگیری ایجاد می کنید و با خود تعهد می کنید که سخن نگویید. قرار است ما در کلاس، یک شنونده فعالی باشیم به یک سخنران مبارز.



به هیچ عنوان در لحظه حضورتان در کلاس، اطلاعات قبلی خود را با اطلاعات معلم مقایسه نکنید. این مقایسه، ذهن شما را به خود مشغول می کند و دقایقی حواس شما را پرت می کند. مقایسه اطلاعات خودتان با اطلاعاتی که سر کلاس از معلم می گیرید، فقط باید در چند دقیقه پایان کلاس و یا حتی بعد از آن صورت گیرد. اگر سر کلاس این مقایسه را انجام دهید اگر احساس کنید این دو با هم تفاوت دارند، تمرکز حواس خود را از دست می دهید و حواستان پرت می شود. در حالت اول، شادی و شعف و هیجان ذهنی، عامل حواس پرتی شماست و در حالت دوم، احساس متفاوت بودن دانسته های قبلی شما از اطلاعات معلم، ذهن شما را بر انگیخته می کند که سؤالی کنید و حتی شاید تمایل داشته باشید که به نوعی دانسته های خودتان را توجیه کنید که این موجبات حواس پرتی شما را فراهم می کند.

از چه چیزهایی یادداشت برداریم؟